معنی ثابت کرنا - جستجوی لغت در جدول جو
ثابت کرنا
اثبات کردن، برای اثبات
ادامه...
اِثبات کَردَن، بَرایِ اِثبات
دیکشنری اردو به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
محقق کردن، مدلّل کردن
ادامه...
محقق کردن، مدلّل کردن
فرهنگ فارسی عمید
ثابت کردن
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
ادامه...
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
((~. کَ دَ))
مدلل ساختن، محق شمردن
ادامه...
مدلل ساختن، محق شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
يثبت
ادامه...
يُثْبِتُ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
Steady
ادامه...
Steady
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
stabiliser
ادامه...
stabiliser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
مستحکم کرنا
ادامه...
مستحکم کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
thibitisha
ادامه...
thibitisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
স্থিতিশীল করা
ادامه...
স্থিতিশীল করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
غیبت کرنا
غیبت کردن
ادامه...
غِیبَت کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
تابع کرنا
تابع کردن، برای ارائه
ادامه...
تابِع کَردَن، بَرایِ اِرائِه
دیکشنری اردو به فارسی
تابش کرنا
تاباندن، درخشیدن
ادامه...
تاباندَن، دِرَخشیدَن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
안정시키다
ادامه...
안정시키다
دیکشنری فارسی به کره ای
لابی کرنا
لابی کردن
ادامه...
لابی کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
محبت کرنا
عشق ورزیدن، دوست داشتن
ادامه...
عِشق وَرزیدَن، دوست داشتَن
دیکشنری اردو به فارسی
کاشت کرنا
کاشتن، پرورش دادن
ادامه...
کاشتَن، پَروَرِش دادَن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
sabitlemek
ادامه...
sabitlemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
menstabilkan
ادامه...
menstabilkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
安定させる
ادامه...
安定させる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
לייצב
ادامه...
לייצב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
स्थिर करना
ادامه...
स्थिर करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
ทำให้มั่นคง
ادامه...
ทำให้มั่นคง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
stabiliseren
ادامه...
stabiliseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
estabilizar
ادامه...
estabilizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
stabilizzare
ادامه...
stabilizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
estabilizar
ادامه...
estabilizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
稳定
ادامه...
稳定
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
stabilizować
ادامه...
stabilizować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
стабілізувати
ادامه...
стабілізувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
stabilisieren
ادامه...
stabilisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر ثابت کردن
ثابت کردن
ثابِت کَردَن
стабилизировать
ادامه...
стабилизировать
دیکشنری فارسی به روسی
بات کرنا
گپ زدن، صحبت کردن، حرف زدن
ادامه...
گَپ زَدَن، صُحبَت کَردَن، حَرف زَدَن
دیکشنری اردو به فارسی